چند تکه استخوان و یک پلاکش را برای ما آوردند/ میگفت جنگ و اسلام را بیشتر از شما دوست دارم
او قبول داشت که بچهها کوچک هستند، میگفت: تو خودت از اول قبول کردی، من شما را دوست دارم، ولی جنگ و جبهه و اسلام را بیشتر از شما دوست دارم.
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در 25 آذر 1395 ساعت 11:44 توسط سجاد
| تعداد بازديد : 99